سکانس طلایی انیمیشن روح برای من آن جایی است که جو گاردنر به همراه دوستش ۲۲، وارد جهان عجیبی می‌شوند. جهانی که انسان‌ها وقتی کار مورد علاقه‌شان را انجام می‌دهند، روح‌شان وارد این دنیا می‌شود. نوعی حالت خلسه که در آن گذر زمان و نیازهای فیزیولوژیکی احساس نمی‌شود.
در کتاب غرقگی از ترجمان یاد گرفتم این حالت زمانی ایجاد می‌شود که توانمندی ما و دشواری فعالیتی که انجام می‌دهیم، در تعادل با هم باشند. که اگر کمی بالاتر و پایین‌تر شود غرقگی شکل نخواهد گرفت. نماد غرقگی برای من آن لحظه‌ای است که موسیقی ساز دوست‌داشتنی‌ام، هانس زیمر در حال نواختن قطعه معروف فیلم میان‌ستاره‌ای است. در تصویر همین پست مشاهده کنید.
غرقگی آن قدر قدرتمند است که حتی می‌تواند غول کمال گرایی را به معنای زندگی تبدیل کند. آن جایی که در پادکست دکتر آذرخش مکری درباره کمال‌گرایی شنیدم:«کمالگرایی را نباید حذف کرد چون در این صورت معنای زندگی از بین می‌رود. بلکه جهت کمال‌گرایی را باید از دنیای بیرون به درون فرد کشاند. یعنی کمال‌گرا باشی برای خودت و لذت بردن از آن فعالیت که همین یعنی انگیزش درونی»
انگیزه درونی زمانی مشخص می‌شود که فرد، خود را از تجربیات زیسته متنوع غنی کند. همان طور که در کتاب وسعت یا عمق خواندم، در جهان‌های بدقلق، تا زمانی که به اندازه کافی جهان اطراف خود را ندیده باشیم، نمی‌توانیم تصمیم بگیریم کدام فعالیت برای‌مان جذاب‌تر است.
و نهایتا فرد زمانی به انگیزه‌های درونی فکر می‌کند که در زندگی‌اش دچار مشکل و دشواری باشد. یعنی تا زمانی که کارفرمای بدی نداشته باشیم، حقوق‌مان کم‌ نباشد، محل کارمان از خانه دور نباشد و غیره و غیره، اصلا فکر پیدا کردن انگیزه درونی و غرقگی را نخواهیم کرد. همین جاست که می‌گویند مشکلات و سختی‌ها باعث رشد و پیشرفت می‌شود.